متن ترانه مروارید از امیربهادر
خونرو واست چراغون کردم
امشب بارونو مهمون کردم
دل دیوونمو آروم کردم
شاید برگردی
کجا من این دل تنگمو ببرم
از حال تو من بیخبرم
نیستی ببینی دربه درم
دلم تنگ شده واسه اون دوتاییای تنها
با تو قدم زدم عاشقونه لب دریا
وقتی کنار تو بودم همه روزا قشنگ بود
واسه اینکه بگم دوست دارم یه دنیا کم بود
دورمو گشتم ندیدم یه دونه ازت
تو دلم هستی ولی دلتو دوره ازم
هرچیم بخوای جدا شی وصلی به جون و تنم
مثه خون توی رگامی چطو از تو بگذرم
مثه شاهی و منم سرباز پا بند به تو
مثه دریایی و من اون ساحل وصل به تو
نمیزارم که یه لحظه کسب بیاد طرفت
بیا مروارید من شو منم بشم صدفت