متن ترانه تلنگر از حامد محمدی
گذشتم از آدمایی که هاله ام رو ِکدر و َبد میکنن
خسته ام از این تکراری که هر روز ببینم حالم َبده
من یک فرض و احتمالم که روی بُردم حساب کردم
منتظر یک اتفاقم بیف ُت عذابم نده
من ، منتظر یک تلنگرم من ، دیر کردم و تو راه میون بُرم
بدون آب، بدون خواب وسط یک کویر در حال رشدم
من ، محک َمم هنوز وایسادم رو پای خودم
زخمهام با َزن
من هنوز وایسادم با دست های خالی
روبه رو ِی سیاهی ها
خوب یا بد من همینم که هست ندارم
هیچ انتظاری جز خودم ازهیچ َکس