متن ترانه فصل پاکی از میلاد نامجو متن ترانه فصل پاکی از میلاد نامجو

متن ترانه فصل پاکی از میلاد نامجو

پر میکشم به او از میان دیوارها
I would fly to her through the walls
توای در این مرداب همه تنهایی و پلم
In this lagoon
you are both my loneliness
and the bridge (to outside)
سیر از دل بستن،به همراهی سایه ها
I am fed up of loving
in companion with shadows
قد میکشم از خودگونگی خودم
I would grow by my own
هفته های سیاه،شبهای پر تنش
black weeks, anxious nights
من حصار دیدم به دور نهالی از عشق
I saw the seedling of love was surrounded by a fence
من خرافات زده عقربه ها یادم دادن که عادت نکنم به دوام
I am superstitious
the time has taught me not to get used to permanence
اگه چند روز هوا افتابی یا ابری هم شه
Even if it is sunny or cloudy for a few days
ابری هم شه با تو دوباره همه درهای بسته باز میشد
(Even) if it gets cloudy
all the closed door would get opened by you
بیا و رو کن فصل پاکیتو
Come and reveal your season of innocence
بسکه پاکی تو نقش قهرمان بازی شو
You are so innocent that
you can play the role of the game hero
بشور ،ببر،در این غروب رو کن فصل پاکیتو
Wash it all away, take it all away
reveal your season of innocence at this sunset
باتو دوباره همه درهای بسته بازمیشد
All the closed doors would get opened by you
نقش قهرمانه بازی شو بیاو رو کن فصل پاکی تو
Play the role of the game hero
come and reveal your season of innocence
هی که تنها تر میشد دلم
As my heart was getting lonelier,
یاد تو منو فراموش نکرد
I was always thinking of you
خوبه که نباشی هم حضورت خوده منه
Even if you weren’t here
I feel your presence within my own self
تو خوده منی که وجودت در من ارومم کرد
You are my own self
Your existence within me has calmed me
خیال تو از این جهنم با چشم بسته منو رد
Your presence in my thoughts helped me
passing through the hell with closed eyes
تیرگی سایه ها دلمو زد نزاشت که سرد بشمو حبس
I was serfeited by the darkness of the shadows
so I didnt become desperate and imprisoned
انگاری که زیادی خوب بودن رو همه
شونه خالی کردنها چشمامو بست که رد بدمو رد
As if being too nice and shirking
my duties have closed my eyes and made me out of mind
با تو دوباره همه درهای بسته باز میشد
All the closed doors would get opened by you
بیا و رو کن فصل پاکیتو
Come and reveal your season of innocence
بسکه پاکی تو
You are so innocent
نقش قهرمان بازی شو
Play the role of the game hero
بشور ،ببر،در این غروب
Wash it all away, take it all away, at this sunset
رو کن فصل پاکیتو
Refeal your season of innocence
با تو دوباره همه درهای بسته باز میشد
All the closed door would get opened by you
نقش قهرمان بازی شو
Play the role of the game hero
بیا و رو کن فصل پاکی تو
Come and reveal your season of innocence