متن ترانه حسرت از مقتدا
دلم از دوریت پره
دلم غم داره خدا
دلم دوریتو درک نکرد
هرروز اسمتو میزنه صدا
به عکسامون نگاه میکنم
همون لحظه های پر از احساس
یادم میاد اون لحظه هایی که
خنده بود روی اون لب هات
دلم لک زده واسه ی اون
خنده هات و همون قهقهه هات
گرمای تنتو سرخی لب هات
ای دادو بیداد
دلم لک زده واسه راه رفتن
زیر بارون دوتایی
الان نمیدونم کجایی
ای دادو بیداد
دلم میخواهد پس از عمری در کنار تو جانم سر آید
تمام وجود و بودو نبودم
با عشق تو روزی سر آید
دلم میخواهد بعد مرگم با نام تو از گور در آیم
دست و پا گر بشکند با نسخه درمان میشود
چشم گریان هم دمی با بوسه خندان میشود
مختصر گویم
اگر ویران شود کاشانه ای
غم مخور
جای هر ویرانه ای کاخی نمایان میشود
ای خدا
هرگز نبینم بشکند قلب کسی
دلشکسته باطنش از ریشه ویران میشود
دلم لک زده واسه ی اون
خنده هات و همون قهقهه هات
گرمای تنتو سرخی لب هات
ای دادو بیداد
دلم لک زده واسه راه رفتن
زیر بارون دوتایی
الان نمیدونم کجایی
ای دادو بیداد