متن ترانه فصلی از مه از محمد نوری
بدون آبی چشمات
به خاک سرد و تاریکم
به فصلی از مه و سرما
به ابر و گریه نزدیکم
کجا رفت اون روزایی که
تو بودی کوچه و باغش
تو بودی اون نسیمی که
گذشت از ساحل داغش
گرغتی از شبای من
صدای پاک بارونو
منو از یاد خود بردی
مث بارون بیابونو
منو از یاد خود بردی
مث شعری که کم جونه
مث آواز تلخی که
دیگه هیشکی نمیخونه
مسیر جاده نا امنه
شبم بی ماهه می ترسم
طلوع کن ای چراغ شب
از این بیراهه می ترسم