متن ترانه قصه کوچه از محسن محمد هاشم
بچگی ها چه قشنگ بود تو کوچه وحدت سه
توپ پلاستیکی و فوتبال و نرفتن مدرسه
همیشه دنبال رفیقی برای بازی مون
ثانیه ها رو شمردیم تا که وقتش برسه
کوچه همه دنیامون
فوتبال همه غصه مون
آرزوی زود بزرگ شدن زمان کودکی
اما من می خواهم برگردم به همون کوچه خاکی
هر روز و هر روز بزرگتر می شدیم
توی تنهایی هامون گم می شدیم
غافل از همه روزها و لحظه ها
داشتیم از همدیگه ما دور می شدیم
کوچه هامون همه دنیای بچگی هامون
کوچه هامون روزهای خوب و باحال کودکی هامون
همه شور و نشاط و حال و زندگی
کوچه هامون همه خاطره های نوجونی مون
الک و دلک و تفریح و همه چوب بازی مون
دروازه کوچیک و هفت سنگ با همه بی تابی مون
لذت پوشیدن چکمه پلاستیکی تو برف
نشونی گرفتن رفقامون با گوله برف
تابستون پشت بوم ها
جای خواب بچه ها
خبری نبود از این ساختمون ها
همه دنبال ستاره های تو آسمون ها
عمو زنجیر باف و توپ بازی هامون
بازی لی لی حیاط خونه مون
آب بازی تو زل گرما بود همه دلخوشی مون
قصه کوچه هميشه مونده توی یادمون
کوچه هامون همه دنیای بچگی هامون
کوچه هامون روزهای خوب و باحال کودکی هامون
همه شور و نشاط و حال و زندگی
کوچه هامون همه خاطره های نوجونی مون