متن ترانه افسون از وحید اختری
نگو عشق با زخم دوری محک می خوره
که این زخم با «شور» عشق ات
نمک می خوره
یه وقت قلب آدم مثه بچه ی بی پناه
از آدم بدای محله کتک می خوره
کجایی من این شهر و بی تو بلد نیستم
کجایی تو ، کنج اتاق خودم گم شدم !
نمیشناسم این صورت مات و تو آینه
برای خودم هم یه سوتفاهم شدم!
تو دوری و زیبایی از دوروحشی تره
ببین گوش دنیا از اوج سکوتم کره
دارم با تو ، تو جای خالیت قدم می زنم
همین جای خالی رو هم باد سرد می بره
یه شب با دو تا چشم افسرده افسون شدم
تو لیلا نبودی ولی با تو مجنون شدم
تا بارون گره زد دو تا تار موتو به هم
دلم زیر و رو شد چه آسون پریشون شدم
نباشه جهانی که از عشق تو خالیه
نباشه جنونی که لیلاش پوشالیه
نباشم تو قانون این آدمای دروغ
همونا که می گن غمش عین خوشحالیه