دانلود آهنگ عدنان به نام متفسر

که میخندن به دیوونه های جمع
که خودشون سوژن تویه سطح شهر
خاموششم بارون زدست خانوم به حج سفر کردست
که فاحشه بوده و توبه کردست
پول به عربا میده میگه سواب داره
حاجی میشه هرجا بره برش داره
رو اسم بدش پوشش داره
ولی خودش تابه خاموشه فکر میکنه که نور دورش داره
متنفرم از شهر بدم فقط شهر من نه شهر همست
مغزا فلج جف پا قلم که نمیچرخه چرخ چرخو فلک
متنفرم از اسم و رسمم از هرچی عشقه بریدم خستم
دیر کردم بین عقل و قلبم چیر شدم موهام سفید دیگه شکستم
متنفرم از قسم که علکه آرزو کردن مثل آرد بی علکه
هرجا میره میشینه عین یه خاله زنکه
دهنش بس نداره مثل شیر بی فلکه
نیازیم نیست به رسانه و شبکه
بیکاره میگرده دنبال ملکه اون مادره فقط رفیق بی کلکه
متنفرم از عشق که هوسه
بعد کارش تویه تخت مثل یخ سرد و بی حسه
خوابش میاد کز کرده دپرسه یه عابر میخواد فقط بهش برسه
تویه دعوا پشت خالی میکنه و چنسه
زنگ آخر همه جیق و خندون بدو بدو
سمت در و سرویس و میدون
یکی نشسته هنوز به بهونه پادرد
معلم زد با چوب به تخته تق تق
پاشو برو باشه چشم ولی پاهام درد داره
ولی کفشاش پارست خجالتو غم داره
افسوس میخوره تو دلش حرف داره
کلی درد و دل چشماش همه اشک داره
متنفرم از بی پولی و تمسخر
این سوین ساله بیست میشم چرخمو عوض کن
پول ندارم پسرم واسه بابات دعا کن
من که هر شب میگه خدا یکم به ما نگاه کن
متنفرم اون بالا سرمونه جواب که نمیده چی بگم باز باهامونه
دهتا چاله تنها دل خوش نمونده نه حتی یه رفیق رفیق نبوده
کلی درد داره دیگه عمونی نمونده
یه نفس دادی بگیر همونم نمونده
زنده ایم فقط زندگی نکردی اشک
هست گریه کن یه روز نخندی
راه هست دنبالش باس بگردی
فقط راه رفت و راه برگشت تعطیل
عقل هست افسوس شعور نشد تقسم
عشق هست معشوق بیلاخت تبخیر کردیم
تو آسمون باس بگردی زنده ایم فقط دیگه چاره ای نداریم
مثل شکر کردنت کار دیگه ای نداریم آه