احمد سعیدی دلتنگی
Ahmad Saeedi Deltangi
به این دلتنگی عادت دارم هر روز
به قلبی که یه تیکه چوب میشه
به زخمهایی که امشب میزنی و
تا قبل دیدنت زود خوب میشه
به این دلتنگی عادت دارم هر روز
به اینکه ساده دارم میرم از یاد
به چشمایی که بستم یاد میدی
همونی که دلش آغوش می خواد
با بی محلیاتم لحظه به لحظه باتـم
همیشه چشم به راتـم کی برمی گردی
همیشه پا به پاتم شریک گریه هاتم
تموم خاطراتم کی برمی گردی
با بی محلیاتم لحظه به لحظه باتـم
همیشه چشم به راتـم کی برمی گردی
همیشه پا به پاتم شریک گریه هاتم
تموم خاطراتم کی برمی گردی
کسی اندازه ی من عاشقت نیست و نبوده
واسه جداشدن از من و خونه خیلی زوده
بیا بمون کنار من بزار تموم شه دردم
چه شبایی که واسه عشقمون گریه نکردم
جای شونه ی تـــو سرم رو شونه ی دیواره
دلم وقتی کنار من نباشی غصه داره
با اینکه بعد رفتنت میدونی بی قراری
ولی دلت می خواد بازم بری تنهام بزاری
با بی محلیاتم لحظه به لحظه باتـم
همیشه چشم به راتـم کی برمی گردی
همیشه پا به پاتم شریک گریه هاتم
تموم خاطراتم کی برمی گردی
با بی محلیاتم لحظه به لحظه باتـم
همیشه چشم به راتـم کی برمی گردی
همیشه پا به پاتم شریک گریه هاتم
تموم خاطراتم کی برمی گردی