آیدین جودی و محمد تیام به خود آی
Aidin Judi Be Khod Ai (Ft Mohammad Tiam)
حقیقت نه به رنگ است و نه بو
نه به های است و نه هو
نه به این است و نه او
نه به جام است و سبو
نه مرادم نه مریدم
نه پیامم نه کلامم
نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته ام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چنین است سرشتم
به تو سربسته و در پرده بگویم
تا کسی نشنود این راز گهربار جهان را
آنچه گفتند و سرودند تو آنی
خود تو جان جهانی
تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خودت باغ بهشتی
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چنین است سرشتم
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی
تا بر در خانۀ متروک هرکس ننشینی
و به جز روشنی شعشعۀ پرتو خود
هیچ نبینی
و گل وصل نچینی
نه که جزئی
نه که چون آب در اندام سبوئی
خود اویی خود اویی
به خودآی