علی امینیان قدم میزنم
Ali Aminian Ghadam Mizanam
مسیری به جز تو بلد نیستم
هنوزم نمیشه ازت دور شم
میدونم که خیری تو برگشت نیست
نمیخوام که یک روز مجبور شم
نمیخوام بدونم تو حس میکنی
که من مرد تنها شدن نیستم
بهای حضورت غرورِ منه
تو فکر خودت باش، من نیستم
قدم میزنم تا ازت بگذرم
قدم میزنم بلکه یادم بره
میخوام جا بذارم یه جا فکرتُ
نمیذاره این شهر پر خاطره
تو هر کوچهای پا بذارم هنوز
یه احساس ناگفتنی با منه
هوای تو در من نفس میکشه
خیال تو با من قدم میزنه
چنان گم شدم بین اون قصهها
که تو فکر پیدا شدن نیستم
تو رفتی ولی خونه باور نکرد
هنوزم تو هستی، من نیستم
دمِ رفتنت گرچه میسوختم
نمیخواستم حس کنی سوزمُ
نه تنها خودت، هیچکس، هیچوقت
نمیفهمه احساسِ اون روزمُ
قدم میزنم تا ازت بگذرم
قدم میزنم بلکه یادم بره
میخوام جا بذارم یه جا فکرتُ
نمیذاره این شهر پر خاطره
تو هر کوچهای پا بذارم هنوز
یه احساس ناگفتنی با منه
هوای تو در من نفس میکشه
خیال تو با من قدم میزنه