علیرضا آذر تاریک خانه
موزیک: کسری احدیان
تنظیم: محمد رشیدیان
Alireza Azar Tarik Khane (Ft Kasra Ahadian)
Music: Kasra Ahadian
Arrangement: Mohammad RAshidian
ما دوتا ذره بنیادی عالم بودیم
ما دوتا ماده تاریک در آغوش مکان
ما دو خورشید دو منظومه شمسی بودیم
ما دو تک یاخته ی مرده در ابعاد زمان
ما دو تا رود در اندیشه دریا نشدن
ما دوتا زلف گره خرده پاپیچ به هم
به انسداد دو رگ از قبل تپش های تنش
ما دوتا صفر گلاویز دوتا هیچ به هم
ما دو شن ریزه پرتیم در اندام کویر
ما دوتا قطره باران وسط دریاییم
ما دوتا ما دوتا شاخه خشکیم در ابراز تبر
ما دو بیهوده ولی خوب به هم می آییم
شهریارم که تب سیزدهم کشت مرا
در نمایی خفه از پنجره پشت سرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
نحسی سیزدهم از من من دور شوید
با من انگار فقط خانه به دوشی مانده
چه کسی بود مرا در رگ خط ها نشنید
و مهم نیست که من آن ور گوشی مانده
غربت سیزدهم یاد منو یاد تو هست
اشک دریاچه شد اما قدش از سر نگذشت
هرکسی رفت و به ناحق به قضاوت برگشت
بگذارید بفهمند که اینگونه گذشت
از تو باید بنویسم که تو تعبیر منی
پس که در خواب من اینقدر تقلا کرده
هرچه درخواب طلب کرد به دستش دادم
چه کنم شمش طلا خرج مطلا کرده
از چه باید بنویسم که قبولمش بکنی
از چه باید بنویسم که مسافر نشوی
به چه سوگند دهم تا که بمانی در من
چه بگویم که گل فصل مجاور نشوی
تا تو بر تاب نشستی نوسان من را برد
شب جلو رفتی و فردا به عقب برگشتی
و تو هربار رسیدی پس گوشت گفتم
عشق مو بافته من چه عجب برگشتی
های بانو اگر از مهلت فردا بروی
یا من از عشوه لا مذهب امشب بروم
یا تو از آمدن تاب بیوفتی به زمین
یا من از لرز پس از پنجره از تب بروم
یا اگر زخم بریزند و مداوا نکنند
چه کسی مانده مارا ببرد دور کند
تن شب تابی ما روی زمین باد شود
نور ما شهر هزار آینه را کور کند
تا که این تاب جلو رفت و جلو رفتو جلو
از منو عاقبت و هستی من دور شدی
من به پشت سر این واقعه محکوم شدم
تو به آن دور ترین دامنه مجبور شدی
قبل از آن اوج قسم دادمت ای عشق بمان
و تو فریاد زدی باز که بر خواهم گشت
پشت سر داد کشیدم قسمت کو گقتی
به خدا یک شب آغازکه بر خواهم گشت
دوربین را وسط باغ نشاندم که اگر
روی حرفت ننشستی سندی رو بکنم
بنشینم تک و تنها سر خلوت سر صبر
توی تنهایی خود نقل هیاهو بکنم
مادوتا آینه روشن رو در روییم
بین ما حادثه عشق به تکثیر نشست
ما دو آرایش جنگیم ولی پشت به هم
هیچ رزمی کمر هیبت مارا نشکست
ما دو تا رود در اندیشه دریا نشدن
ما دوتا زلف گره خرده پاپیچ به هم
به انسداد دو رگ از قبل تپش های تنش
ما دوتا صفر گلاویز دوتا هیچ به هم
ما دوتا ذره بنیادی عالم بودیم
ما دوتا ماده تاریک در آغوش مکان
ما دو خورشید دو منظومه شمسی بودیم
ما دو تک یاخته ی مرده در ابعاد زمان
ما دو تا جبر به ماندن دو نفر مجبوریم
ما دوتا حکم سلیسیم دو باید بشویم
ما دو ماقبل هر آن چیز دوتا روز ازل
شاید این بار نرفتی و مردد بشوی
ما دو شن ریزه پرتیم در اندام کویر
ما دوتا قطره باران وسط دریاییم
ما دوتا شاخه خشکیم در ابراز تبر
ما دو بیهوده ولی خوب به هم می آییم