علیرضا طلیسچی روز نهم
Alireza Talischi Ruzeh Nohom
نه دیگه قصه مجنون
نه دیگه قصه لیلی
بچه ها بهونه میگیرن
آخه تشنشون خیلی
یه نفر سوار اسبش
رفته دنبال دواشون
گرچه دشمنا آب و بسته
آب بیاره براشون
اما از وقتی که رفته
حالا خیلی وقته گذشته
هر چی منتظر نشسته
دیگه هیچ وقت برنگشته
میگن تیر خورده به چشماش
جونی نمونده براش
مشگ رو داده دندوناش
میگن اون دیگه نمیاد
پس مشگش رو به کی داد
میگن اون نخورد حتی
یه جرعه از آب
نه توی قصه نه رویا
نه تو زیبایی چهارفصل
هیچ کسی حتی نداره
روی زیبای ابولفضل
میگن اون حریف نداره
وقتی تو میدونه جنگه
میگن اون چشمای عباس
دم ظهر خیلی قشنگه
بچه ها میگن به بابا
عمو تا حالا دیر نکرده
عمو پر کشیده رفته
عمو دیگه بر نمی گرده
میگن تیر خورده به چشماش
جونی نمونده براش
مشگ رو داده دندوناش
میگن اون دیگه نمیاد
پس مشگش رو به کی داد
میگن اون نخورد حتی
یه جرعه از آب
تا آخرین نگاه
آخرین جونی که داشت
خداحافظ داداش
خداحافظ داداش