آلفا برو نمون
Alpha Boro Namoon
بازم قلم توی دست، امشب فازم آلودس
ذهنم برفکی، نوشتن حکم پارو است
ماکه یادمون نمیره، بچگی بادنیای رنگی رنگی نبود
حرفی ازجنگ سهمگین بین خوب وبد
تاتی تاتی لنگی لنگی راه میرفتیم روزوشب خنده بند پول نبود ن
رنده رنده دل کبودهم، دردبنده جورنبود ن
کردیم پرده پرده زورقبول، ذره ذره دنیامون نور پروند
دیگ جون نموند، دیگ جون نموند
بگو الان کجایی تو نور دیده، قرارمون جوردیگ
ولی افکار منفی بوده چیه، خواب دیدم عشقم قوی پیره
شناکنان میره به سمت و سوی دیگ ولی سمت من شده خیره
هی، نور دیده، میدونی برا توبه خولی خیلی دیره، بگو کی
پیوند خونیتونو با کِل میبینه، بگو با چی، قلب پاره پارمو کنم من وصل پینه
توی ذهنم وقتی میره دوباره دلم بد میگیره
شوکه میشم قفل روی نقطه میشم وقتی میره وقتی میره وقتی میره
صب چشم شدش باز،دیدم پخش وپلا رخت ولباس شاید ازدیشب دارم از الکل فاز
وگرن لیلی و مجنون ترکیب ماس، ن که جداازهرکی پلاس
بینمون یه حس ردیفو خاص، حتی جفت شیش نبود اگ نتیجه تاس
بازبود برام برا قلبت وظیفه پاس ولی قلبتو دادی به غریبه پاس
داستان و تغییر دادی و رفتی، قلبم حس کرد اینو بسختی، رفتیو من، رفتی ومن
زیر این آسمون حسود، زیرچشاکبود، میکشیدم نبود، نبود
نیستم اصلا صبورباشه چن روز رفته قبول، ولی خب صبرم شده تموم
امان ازاین زموون، کمونه کرد رومون، بدبختی اونی که باید میموند
دیگ نیس به سرسختی، دیگ نموند دیگ نموند
امیدوارم هنوزم خوشبخت شی برو نمون برو نمون