امین نیکو سلول
Amin Nikoo Sellol
من به سلول خودم بی تو عادت کردم
عقل من مجنونه خودمو رد کردم
نگرانم نیستی من دارم می پوسم
حق با توئه گلم به خودم بد کردم
حالا دیگه دیره واسه این دلتنگی
واسه این بارون و آسمون سنگی
حالا دیگه دیره اون که داره میره
همه ی هستیم بود هستی مو می گیره
حالا دیگه دیره واسه این دلتنگی
واسه این بارون و آسمون سنگی
حالا دیگه دیره اون که داره میره
همه ی هستیم بود هستی مو می گیره
من به تقدیر تو من به تو بد کردم
ببخش اگه عشقم تورو اذیت کردم
لحظه هام می مردن لحظه های با تو
بی تفاوت مغرور پشت به ساعت کردم
من به تقدیر تو من به تو بد کردم
ببخش اگه عشقم تو رو اذیت کردم
لحظه هام می مردن لحظه های با تو
بی تفاوت مغرور پشت به ساعت کردم
حالا دیگه دیره واسه این دلتنگی
واسه این بارون و آسمون سنگی
حالا دیگه دیره اون که داره میره
همه ی هستیم بود هستی مو می گیره
حالا دیگه دیره واسه این دلتنگی
واسه این بارون و آسمون سنگی
حالا دیگه دیره اون که داره میره
همه ی هستیم بود هستی مو می گیره