امیرضا بیراهه
AmiReza Birahe
چقد زمین میخوردم و سیر نمیشدم
نمیفهمیدم رو زمین لیز نمیدوعن
گذشته ولی مغز فیلتره
نمیفهمیدم دست تو پیریز نمیکنن
بچه بودم تو دنیایه خودم
مث فشفشه ای که الان خمپاره شدم
یه نمه هنوز این کله باد داشت
سه روز خونه بودم چار روز هفته بازداشت
قد کشیدم،
یاد گرفتم
اگه حقمو گرفتن پس بگیرم
جولو جوجه لاتا پس نمیدم
هرکی سلام کرد بهش دست نمیدم
چن سالیه که تو خودم گمم
کندم از هرچی لاشخور هست دورم
زندم من به عشق هیپ هاپو
فک نکن یه روز رپ کردنو بس کنم
آه،تنهاییامو پر نمیکنم
هرچی که سره حکم نمیکنم
هرچی خوردمو تف نمیکنم
اگه مهربون نبودم لوس نمیشدم
خنده دار نی امشب حالم
از مغزای تو خالی نفرت دارم
لحظه لحظه سپری میشم
کجای این زندگی حکمت دارم
گم شدم تو بیراهه
پام نا نداره بس که پیاده
قدم زدم شهرو الکی
نمیدونم صبحه یا که بیگاهه
با تنهاییام حظ میکنم
انقد مار خوردم افعی شدم
صبر کردمو صبر میکنم
یه روز برسه بشه یه حاله مشتی کنم
گم شدم تو بیراهه
پام نا نداره بس که پیاده
قدم زدم شهرو الکی
نمیدونم صبحه یا که بیگاهه
با تنهاییام حظ میکنم
انقد مار خوردم افعی شدم
صبر کردمو صبر میکنم
یه روز برسه بشه یه حاله مشتی کنم
گرفته گر به تن چطورم!؟
کرختم تف به نسل خودم
پشت سرم همه شیکسته پلم
برو که عشقت الان نمیارزه گلم
آه این شبا صب نمیخوان بشن
تو سر نمیشه نباشه سمینار یه شب
بس بد دیدم از این دنیا
که تو فیلم جا نمیشه باید سریال بشن
اون سقفی که ترک خورد و چیکه کرد ازش بارون من همونم
تموم شدم و تموم نشدن این سردرگمیای شبونم
مثل پازلی شدم که تیکه هاش،چفت نمیشن دیگه پلو هم
یه چیزی میخوام که بیاد گرما بده تا آب بشه این سرمای درونم
یادگرفتم لاف نزنم اگه سوال کنن و من چیزی ندونم
به خودم هیچوقت اجازه ندادم بگم برگرد صبرم سر اومد
چقده تاس انداختم و حتی یه بارشم جفت شیش نیومد
تو شباتو با لیلیت صب کن کن و من با قلم و ورقم میگذرونم