امیرحسین افتخاری قصه غمگین شد
Amirhossein Eftekhari Gheseh Ghamgin Shod
مثله اون بغضی که در میادش از سینه
حس چشمایی که بستستو نمیبینه
حس من حس عجیبیه که با یادت
بعضی وقتا هی میره یه گوشه میشینه
قصه تلخ شد آخرش دوباره من بازم
که دارم از نو با تو خاطره میسازم
قصه ی کبوتری که بالشو بستن
اما از یادش نمیره حسه پروازم
قصه غمگین شد دلت میخواست جونم
بره من دلم پیر شد از انتظار و دلهره
مثه من کی شد واسه توئه دیوونه باز
قصه غمگین شد رد شد دله تو مثله باد
قصه غمگین شد دلت میخواست جونم
بره من دلم پیر شد از انتظار و دلهره
مثه من کی شد واسه توئه دیوونه باز
قصه غمگین شد رد شد دله تو مثله باد
قصه غمگین شد تو منو از یادت بردی آره بردی آره
حس من پیر شد این حسی که یک روز
بهت میگفت تو رو بد دوست داره
قصه غمگین شد دلت میخواست جونم
بره من دلم پیر شد از انتظار و دلهره
مثه من کی شد واسه توئه دیوونه باز
قصه غمگین شد رد شد دله تو مثله باد
قصه غمگین شد دلت میخواست جونم
بره من دلم پیر شد از انتظار و دلهره
مثه من کی شد واسه توئه دیوونه باز
قصه غمگین شد رد شد دله تو مثله باد