اشکان شاه محمدی دامن کشان
Ashkan Shah Mohammadi Daman Keshan
از برت دامن کشان رفتم ای نامهربان…
از من آزرده دل کی دگر بینی نشان رفتم که رفتم!
از من دیوانه بگذر بگذر ای جانانه بگذر….
هر چه بودی هر چه بودم بی خبر رفتم که رفتم…
شمع بزم دیگران شو جام دست این و آن شو…
هر چه بودی هر چه بودم بی خبر رفتم که رفتم!
بعد از این بعد از این کن فراموشم که رفتم…
دیگر از دست تو می نمینوشتم که رفتم!
با دل زود آشنا گشتم از دامت رها…
بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم…
من نگویم که به درد دل من گوش کنید!
بهتر آن است که این قصه فراموش کنید…
عاشقان را بگذارید بنالند همه!
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید…
من نگویم که به درد دل من گوش کنید…
بهتر آن است که این قصه فراموش کنید!
شمع بزم دیگران شو جام دست این و آن شو…
هر چه بودی هر چه بودم بی خبر رفتم که رفتم…
بعد از این بعد از این کن فراموشم که رفتم!
دیگر از دست تو می نمی نوشتم که رفتم…
با دل زود آشنا گشتم از دامت رها…
بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم!