آترا عظیمی دروغ 13
ترانه: آترا عظیمی
Atra Azimi Dorooghe 13
Lyric: Atra Azimi
می خواهم امّا گره نمی خورد با من
سبزیِ ردِّ نگاهی که گره خورده با نگاهِ غریبه ای
و من قسم می خورم به چشمانت
دروغِ سیزده من خدایی ست که هست
در این گندمزاری که مَلَخ نداشت
!و با هیچ کبریت مافیایی آتش نگرفت
امّا امروز که تمام شود
تنها دوباره قسم خواهم خورد به چشمانت
اگرچه گره نخورد با نگاهِ من
تنها دوباره قسم خواهم خورد به چشمانت
که خدایی اگر بود
تقسیم نمی شدند انسان ها
با کلیسا وُ مسجدُ تختِ جمشیدُ جانمازُ
غسل تعمیدُ آتشکده وُ یاهو وُ یهود
نابرابر نمی شدند انسان ها
در کاخ های معتدلُ کنجِ خیابان هایی با دمای زیرِ سرد
بی فکر نمی شدند انسان ها
با این زباله های رها شده شان
در گلوی محیط زیستی رو به خفه گی
نا انسان نمی شدند انسان ها
آمیخته شده با خوی حیوانی
که خدایی اگر بود
تو را نمی بُرد
!تا من بی خدایی نکنم