بهزاد پكس پيكاسو ٢
ترانه: بهزاد پكس
موزیک: بهزاد پكس
تنظیم: حسن بابا محمودی
Behzad Pax Picasso 2
Lyric: Behzad Pax
Music: Behzad Pax
Arrangement: Hasan Babamahmoudi
چشامو بستم برسه یعنی بیدارم خب هر وقت سر و صدایی شد سریع بیدارم کن
پاکت سیگارم کو می خوان منو نقاشی بکشن توام فک کن هذیونه منم دیوانم خب
پیکاسو رسیدی نشناختی اول ماها می شکنیم با غربت سرشاخ شیم هر وقت
خوبم فقط یکم دستام می لرزن هنوز زندگیم همونه بعد از هر باختی از سر
نگا کن از تموم این روزا یه نقشی بردار تو من یه جنگ نا برابره یه خط نگه دار
بزار رو شونه هام تو خستگیه این مسیر و تموم خاطرات تلخمم ببند به رگبار
رسیده رنگا رو گونه ها چه زود عرق کرد بکش یه خورده حسرتامو خسته بودم از قبل
نه دست نگهدار نمونه رنگ صورتم زرد تو جفت چشام نگاه کن ساخته سختی زود ازم مرد
از این به بعدش یه خورده دیره نشسته پشت در رو صندلی یه جغد خیره
از این به بعدش جوونی میره کنار خاطرات بچه گیت تا جون بگیره
بلدی کارتو درسته ژستم بیار رو صفحه هرچی دیدی درست نشستم
شکسته باورام تو اوج حسم یه قصه اولاشه گونه هام درشته امشب
برمی گردم با چشمانم که تنها یادگار کودکی منند آیا مادرم مرا باز خواهد شناخت
یه شب به کل گریه ها و خنده سر زدم رفت یه برگ خسته افتاد از میون دفترم زرد
شکسته جاذبه نگاه خیره هر قدم زد مقصرش کی بود که باورامون پر زدن رفت
چه بد کشیدی سازو هفته ها کنار من باش یه بار تو جای من بشین یکم صدای غم باش
بغل کن آسمون و شب پر از صدای تنهاس نفس کشیدی خاک و سخته با هوای اهواز
از این ببعدش یه خورده دیره صدای گریه هامو کم کن با رنگ تیره
صدای سرفه هاش شنیده میشه بابام با گچ رو تخته می نوشت نجنگ بی علم
تموم حسرتا رو قد صد نفر کشیدم به جرم زندگی که با تو هم نظر بشینم
سیگار و بردار چشمات اهل هر قلم بگی هست مشوقت کی بود چقد واست دوندگی کرد
از این به بعدش صدا رو کم کن شلوغه بیرون نمی شنوی صدای مردم
رو نقطه ضعفش حقایقم موند زیاد با ریه هام رفیق نبود اوایلم دود
کشیدی بغض صبح و این شبامونم بکش یه وعده تخم مرغ و خنده هامونم زرشک
خدا دلش گرفته قصه هامو غم نوشت یه بار بیاد به جام تا من به پا کنم بهشت
بکش دلیل بغض بچه های کار و ولش کن این دفعه یه لحظه زجه های ما رو
اونا که خیسن حتی از صدای بارون خیابون تو بغض هیچ خندوانه جا موند
چراغ قرمزی که رو به رومه بکش مسیر خسته های شهر و رو به خونه بکش
بیار نداشته هامو دونه دونه به چشم بکش تو زیرزمین این جا آسمونه بهشت
می شود نوشت در گذر این لحظات پرشتاب شبانه که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت
دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است می شود نوشت
فرق من و تو تو چی بود خواستی از چی گله کنی یکم قهوه تو چشیدم طعم تلخی تز تو نیست
تو که به بالایی وصلی ژن خوبی این جا زیر زمینه تهش بشی تپسی تلفنی
از این به بعدش یه خورده سرده هوای خونه نه نگاهام از پشت پرده
امید به زندگی با ثبت لحظه یه حس دلخوشی با دورنمای تقریبا صفر
یکمم سخته فهمش همه جوره حرفام چقدر طول کشید پیر شدی کمه جونه دستات
هنوز نرسیدم سر پل ذهاب دل پر و جیب خالی تر از چمدون برجام
چه شب خوبی هرکی خودشه عالیه میز شامو چیده باورم با خورشت بامیه
همه شاد و خوشین پر میشه خالیه دیگه اعتقادا نمی گیره فرم شعاری هی
هیچ کی نگران حال غنچه ها نیست نه نمی شنوی چشم میشد تو خواب عقده ها خیس
یکی شبیه به حال و روز پاییز شاید خدایی که تو میگی تو آسمون ما نیس
چیزی نگو بیار لبخند مادرو پای سجاده نشسته دارم همین یه باورو
حرف نزن سریع لبخند آخرو بیار رو صورتم قبل اینکه بکشی ماشه رو
تو حال آدمای سرگردون پیکاسو بیا جلو ورقو برگردون
توام خسته شدی هرچند زود همه زندگیمم لنگ همین لبخند موند
دردا رو من کشیدم چرا تو شدی پیکاسو توام بذار رو دوش من همه خستگیاتو