دانیال دانا حسش نیست
Danial Dana Hesesh Nist
حسش نیست که بخوام حرفای قدیمی
رو دوباره بهت بگم وقتی میدونم فایده نداره
بی خیالیت واسه من اعصاب نمیذاره
بی خیالیت واسه من اعصاب نمیذاره
حسش نیست که بخوام ثابت کنم بهت چیزی
رو اصلا وقتیکه اضافه کاریا بهت وصلن
این روزا تهشو در آوردی دیگه رسما
این روزا تهشو در آوردی دیگه رسما
آروم باش حرص تو توو آینه ها خالی کن
تو منو از دست دادی اینو به خودت حالی کن
معلوم نیست تکلیف تو با خودتم حتی
بر خوردی با این بی معرفتا بی معرفتا
از اون همه قول و قرار چی موند چرا نمیری
از سرم بیرون سخته توو این شرایط عادیمون
واسه ما که عشق میشه حالیمون
واسه ما که عشق میشه حالیمون
او این همه دوس داشتمت
تهش هیچ کاش بدونم پی چی میگشتی
برو ببینی که چیزی تهش نیست
بد با ما تا کردی آخه مشتی
دنیام خالیه از هر چی که بود ما رو
با هم نخواست این شهر حسود
کی بازنده شد میفهمی ی روز
خیلی عوض شدی من همونم هنوز
از اون همه قول و قرار چی موند چرا نمیری
از سرم بیرون سخته توو این شرایط عادیمون
واسه ما که عشق میشه حالیمون
واسه ما که عشق میشه حالیمون
او این همه دوس داشتمت
تهش هیچ کاش بدونم پی چی میگشتی
برو ببینی که چیزی تهش نیست
بد با ما تا کردی آخه مشتی