دانیال هروی واسه خندیدن تو
Danial Heravi Vase Khandidane To
تازه فهمیدم احساس نمیشه هیچ موقع پیشت
آخه با تو دیوونمو این حال خوب بی تو که تکرار نمیشه
مثلا اینکه این حس جدید بدجوری رفته تو رگام
مثلا اینکه اسم تو حتی یه لحظه نمی افته رو لبام
مثلا صدای بوم بوم قلبم یه هو زیر سرت قطع بشه
مثلا وقتی حالم بده با یه بوسه تو دلم گرم بشه
واسه خندیدن تو من دلم پر میزنه
نکنه یه وقت بزنه فکر رفتنت به سرت
آخه من عادت کردم به عطر تنت
بهشت بودن تو جهنمه نبودنت
واسه خندیدن تو من دلم پر میزنه
نکنه یه وقت بزنه فکر رفتنت به سرت
آخه من عادت کردم به عطر تنت
بهشت بودن تو جهنمه نبودنت
تموم سختیهای راهو خودم میخرم به جون
دلتونم هر جا خواست برین خودم میبرمتون
فقط شما یه جورایی بند کن دلمونو به بند بند قلبتون
نمیدونم واقعا چرا نمیدونم برا چی
نمیشه نفس کشید تو هوایی که نباشی
میشه حتی جون داد براش دل که چیزی نیست
تا وقتی که با تموم جون دیوونه خنده هاشی
واسه خندیدن تو من دلم پر میزنه
نکنه یه وقت بزنه فکر رفتنت به سرت
آخه من عادت کردم به عطر تنت
بهشت بودن تو جهنمه نبودنت
واسه خندیدن تو من دلم پر میزنه
نکنه یه وقت بزنه فکر رفتنت به سرت
آخه من عادت کردم به عطر تنت
بهشت بودن تو جهنمه نبودنت
دانیال هروی واسه خندیدن تو