عماد قویدل دوباره هستم
تنظیم: ساسان فرهمند
Emad Ghavidel Dobare Hastam
Arrangement: Sasan Farahmand
وقت نوشتنمه میام دو خط حس بگیرم یادم میاد اینطوری نمیشه مجوز بگیرم
یا بایستی همش خودم رو سانسور کنم یا
با دست خودم خودم رو از شانس دور کنم
خب حرف دلمه مجوز بدن ندن پشت درن اونا که قبل ماها به در زدن
دولت به من میگه که هرج و مرج کردم اما شکر که مادرم رو سربلند کردم
وقتی میبینم که آهنگای من رو میشنوه انگار که ذوق و شوقش از منم بیشتره
دولت من مادرمه ازش حساب میبرم بگه نخون نمیخونم تا سه سال دیگرم
بگو با این بگیر و ببندا تو داری چه هدفی ببین منم برم میشم شاهین نجفی
ما که هیچی نمیگیم باشه بگین ساکت ولی من یه جوونم که عاشق این خاکه
من از اون دسته آدمام که زیر بار زور کمر خم نمیکنم در مسیر آرزو
من از اونام که پاهای خسته در نمیرم آخرش اینه تو فضای بسته تر بمیرم
آخرش اینه دفترم رو بگیرن ازم بگن نمیدیم تا وقتی با ما بشی هم نظر
اما این قلم خرج خودشو در میاره پله آخرش نوشتن رو در و دیواره
من از اون آدماییم که یکم کله خرن به هر قیمتی که شده باید برم سمت هدف
نرنجیدم از کسایی که به من ضربه زدن مهم صدامه که میره به هر سمت وطن
من از اوناییم که شب با گربه های محل وقت میگذرونم نه خوشگلای هول
من از اونام که له شدم با مشت یا که لگد تنها دلیل پیشرفت پشتکار فقط
ما که شدیم بازداشت شدیم باز خواست تو
این داستان شبه نداریم یه ستاره تو این آسمان
تو دیگه چرا نمک میپاشی رو زخم بستم
چرا راه میرم باید از اخم و تخم بترسم
پل پشت سر خراب جلوم یه دره که بستست دارم با خونم مینویسم و زخم دستم
منم مثل آدمای دیگه در آینده میرم اما شعرام هست پس نباید بمیرم
من از اون دسته آدمام که زیر بار زور کمر خم نمیکنم در مسیر آرزو
من از اونام که پاهای خسته در نمیرم آخرش اینه تو فضای بسته تر بمیرم
آخرش اینه دفترم رو بگیرن ازم بگن نمیدیم تا وقتی با ما بشی هم نظر
اما این قلم خرج خودشو در میاره پله آخرش نوشتن رو در و دیواره
تو بازداشتگاه هم نوشتم زیر تخت خوابم
فقط به عشق تو که هستی خیلی وقته با من
چه کنم نبود قلم نبود ورق درد به هر طرف بره میرم به همون طرف
اینم میگم به اونایی که دست و پامو
بستن اون آدمایی که خیلی پست و خار و رزلن
از چی میترسی رفیق از بخار مغزم دست و پامو بستی ولی از دوباره هستم
بگو بینم من نباشم کسی دیگه نمیاد قلممو وقتی به هدفت رسیدی بده بیاد
بذار بنویسم والا عقده میشه نوشته هام خامه یه روزی پخته میشه
من یه باغ میوم نچین میوه هام کاله کلی ایده تو سرمه ایده هام خامه
دفترم هنوز کلی شعر نیمه کاره داره میرم جلو با اینکه زیر پام دامه
من از اون دسته آدمام که زیر بار زور کمر خم نمیکنم در مسیر آرزو
من از اونام که پاهای خسته در نمیرم آخرش اینه تو فضای بسته تر بمیرم
آخرش اینه دفترم رو بگیرن ازم بگن نمیدیم تا وقتی با ما بشی هم نظر
اما این قلم خرج خودشو در میاره پله آخرش نوشتن رو در و دیواره