گامنو زمستان است
Gamno Zemestan Ast
هرچه خط میکشیم پایان است
پشت هر خنده گریه پنهان است
سقف شادی هنوز چکه کنان
غم ولی سیل باد، باران است
آهای آهای آدم ها
آدم های تنها
با شمام شماها
بی پناهو سرگردون
چه کنیم برگردون
به روزای بارون
آسمون آبی چرا سفیده
به زور میزنه سپیده
آفتابم مث ما بی زبونه
همه میدونن چون مهربونه
هر شب نا امید میره خونه
ولی توی راه باز میخونه
صدام نمیاد میزنه کمونه
چیکار میکنه این زمونه
باز میزنم ساز
میخونم انگار سر آوردم باز
نه اینم نه آنم
داور چه سود؟ ندانم
من تحت درمانم
متاسفانم
قسم به رفتگانم میخورم که
یادم باشه هنوز حس زندگی دارم
آهای آی آدمها
آدم های تنها
با شمام شماها
بی پناهو سرگردون
چه کنیم برگردون
به روزای بارون
هرچه خط میکِشیم پایان است
پشتِ هر خنده، گریه پنهان است
سقف شادی هنوز چکه کُنان
غم ولی سیل، باد، باران است
تا گران است حرفِ مُفتیها
جان در این شهرِ مرده ارزان است
عشق اگر کم هنوز بر سرِ دار
هر نداری” ولی فراوان است
آهای آهای آدمها
آدم های تنها
با شمام شماها
بی پناهو سرگردون
چه کنیم برگردون
به روزای بارون
شهرِ دلخسته ی پریشان حال
خانهخانه هنوز زندان است
هر بهاری که میرسد از راه
باز تقویم ما
زمستان است