قیامت باند فنجون قهوه
تنظیم: حسن بابامحمودی
Ghiyamat Band Fenjoon Ghahve
Arrangement: Hasan Babamahmoudi
چند نخ سیگاره یک فنجون قهوه
همون جای قدیمی که میرفتیم ته هفته
چندتا عکس توی گوشیم که گرفته بودی از من
تو همینجا رو همین میز این ساعت توی دستم
ساعتی که هدیه کردی دیگه رمقی نداره
من نمی تونم ببینم جای خالیتو دوباره
حتی اون عکسای با هم دیگه باید پاک می شد
خاطره های قدیمی دیگه باید خاک می شد
تو همه چی می خوام ترین باشم واست
از ستاره های آسمون محبوب تری واسم
همین محکوم کردی بازم این
کهنه دل عاشقو به عشق تازم
که برم جلو همه به عشقت بنازم
دنیا گفت کور خوندی مخالفه سازم
از وقتی نیستی بیدارم تا پسی از شب
قبلا یاسین الان می خونم فاتحه هر شب
قصمون تلخه مث یه فنجون قهوه
بعد تو دلم با کل دنیا قهره
تو خود من بودی و این اتفاق برام
با رفتنت افتاد عین خودکشی برام
نه من زنگ زدم که تو قطع کنی
نه من قطع کردم که تو قطع کنی
این رسم روزگاره مشتی نی
خودشو میگیره مث ما نبوده که مردونی
دیگه جورگیرم داره دست منو پس میزنه
گاهی وقتا حس می رکدم دیگه نوبت منه
من رو قولم میمونم تا ته خطش با توام
تو نخواسته رفتی اما من دارم میام گلم
طبق عادتم مرور خاطراته
این منم که عاشقونه اومدم پا به پات هی
دلگیرم ولی هنوز رو همون صندلی
میشینم که میزدم به سیگارت فندکی
روبروم همون قاب پنجره قطرات
نگام میکردی امیدوار میگفتی
اما موندگار نیست دقایق
عمر کوتاهی داره گل شقایق
میزنه بارون سمفونی ملودی باد
یه حرفه نگفته همیشه بود نگات
دیگه این قهوه نداره طعمشو
دنیا دیگه خفه شو
حیف از اون پرستو ها می رسه فصل کوچ
دارم حس عمیق شبیه گل پوچ
الان فاصله افتاده بین ما سنگ صخره
مهمونتم با یه دسته گل پنجشنبه آخر هفته
نه تو بد کردی رفتی
نه من تنهات گذاشتم
اینکه رسم روزگاره
من که توش دستی نداشتم
نگاه کن به چشم خیسم
که دیگه طاقت نداره
ببینه رو سنگ قبرت
هر روز یکی یه گل بذاره