حاميم شب آخر
Haamim Shabe Akhar
یادمه دقیقا شب دعوامون
با ساعت و دقیقش همه حرفامون
یه آدم دیگه شده بودی انگاری
که داد میزد پاک میکرد عکسامون و
هی میخواستی منو قانع کنی
بگی زیر این سقف دیگه جای تو نی
چاره ای نداری جز اینکه بری
منه بیچاره رو آواره کنی
توی سرما شهر و دنبالت میگشتم
میریخت پایین دونه دونه دونه های اشکم
کوچه ها رو یکی یکی بالا پایین میکردم
تا جایی که یخ زد دستم
میومدم هی دستاتو بگیرم
سردی شو بگیری گرمیتو بدی من
ولی میدیدم نیستی نمیبینم
تو رو کنارم که دستتو بگیرم
صبح شد چشام خشم شد
نرو نیومدی دلم واسه تو خودشو کشت
میگفتم یعنی قراره از امشب دور باشم از عشقم
من همین الانم قدر چند سال دلتنگش میشم
آخرمون شب آخرمون
همه خاطره های دوتایی باهممون
توی سرما شهر و دنبالت میگشتم
میریخت پایین دونه دونه دونه های اشکم
کوچه ها رو یکی یکی بالا پایین میکردم
تا جایی که یخ زد دستم
میومدم هی دستاتو بگیرم
سردی شو بگیری گرمیتو بدی من
ولی میدیدم نیستی نمیبینم
تو رو کنارم که دستتو بگیرم