هامین ساعت شنی
ترانه: سحر سلمان وندی
Haamin Saate Sheni
Lyric: Sahar Salmanvandi
بی خداحافطی رفتی از ظهر چشمام
حالا چند ساله که این شهر بارونیه
همه ی سال من اینجا پاییزه نگران نباش
بعد تو قلبم مثل ساعت شنی تو خودش زندونیه
غم هاشو تو خودش میریزه زندگیم سیاه شد
از روز رفتنت جای خالیت مونده روبروم
عکساتو بردی لباستو بردی از گذشتمون هیچی نمونده
برام میشنوم صداتو تو خونه اما توهمه بودنت یه
خوابه یه خوابه بودنت یه خوابهیه خوابه شهر من
بعد تو قبر منه بی صدا بی نفس بی آیندم هیچکی
بهم امیدی نداره دیگه هر جایی که میرم سایمم منو
جا میذاره تو جشمم شب و روز فرقی نداره رفتی و همه
دنیام تاریکه غمام همش روی تکراره غمام همش رو تکراره شهر خالی
از تو دیدن نداره و تویی دود سیگار گم شده بعد رفتن من تازه
فهمیدم فراموشی و زمان بیخوده میشنوم صداتو تو خونه
اما توهمه بودنت یه خوابه یه خوابه بودنت یه خوابهیه خوابه
غم هاشو تو خودش میریزه زندگیم سیاه شد
از روز رفتنت جای خالیت مونده روبروم
عکساتو بردی لباستو بردی از گذشتمون هیچی نمونده
برام میشنوم صداتو تو خونه اما توهمه بودنت یه
خوابه یه خوابه بودنت یه خوابهیه خوابه شهر من
بعد تو قبر منه بی صدا بی نفس بی آیندم هیچکی
بهم امیدی نداره دیگه هر جایی که میرم سایمم منو
جا میذاره تو جشمم شب و روز فرقی نداره رفتی و همه
دنیام تاریکه غمام همش روی تکراره غمام همش رو تکراره شهر
خالی از تو دیدن نداره و تویی دود سیگار گم شده بعد رفتن من تازه
فهمیدم فراموشی و زمان بیخوده میشنوم صداتو تو خونه
اما توهمه بودنت یه خوابه یه خوابه بودنت یه خوابهیه خوابه