حمید صفت چه
Hamid Sefat Che
این شهر کیست حاجت به چیست
باور که نیست یه عاشق به ایست
جواب منو بدید جهاد منو ببین
این بود هدف و راه
چمران همت چریکی ها
شماها چی میگی ها
حرف و دردم چی میگی ها
من میخواستم جوون منگ و بنگ و چت و..
بزن و هی بچاق
به همه مسئله هات
به همه هدف و رات
به همه غیرت و رات
اسمت خواهر مادر باور ناموس آخر بی ناموس
با هر توهمی به با
توهمه و همه به خواب رفتین
خون جوشان نی همگی … و لختین
ای وای مادرم طعنه های عالمم
سرما و درد های لحظه های آخرم
حرف های امروز ترکش های تو تنم
عالم آتش بود غم من هر بار
مرد و هوس زن شوهر دار
مولا
ببین من مریضم
منو صدام کن از ته قلبتم عزیزم
منو صدام کن من نریزم
من میپاچم من بریدم از اون تعطیلاشم
منو نگام کن از همیشم تنها ترم توی جادم تنها منم تویی باور من ندارم
تویی آخر من کجاشم
رفتم ته قلبم حرفم در رفت گفت مغزم درد گرفت و هی گفتم میام نرفتم
همه خوردن من نخوردم
همه بردن من نبردم
بازندم ولی بازم من
بازم من