حصین تکرو دلم تنگه لعنتی
Ho3ein Takro Delam Tange Laanati
دلم تنگه لعنتی چرا یه زنگم نمیزنی
تو که میگفتی با من شادی قسم میخوردی که هرض نمیپری
دلم تنگه لعنتی حتی واسه جر و بحثامون
بیا تا پاک نشدن کنار ساحل ردپامون
من و تو با هم بودیم
یه روز ولی اسممو یادت میاد زوری
ندارم از تو گله ای
تقدیر مهر تنهایی رو پیشونیم کوبید
من فقط رودم باتو
باور کردم حرفاتو
شیرین بود تو یادم دادی پروازو
قول دادی باشی همرامو
زدیم با هم فریادو
خوردیم ما شراب سرخ
نمیدونستم بی تمع نیست تناب گرگ
رفتارات مث تناب دور گردن
دیر فهمیدم هوای تو
مردی دیگ تو قلبم
نمیدم از دست
هر چند بودی همه چی توی زندگی
دراماتیک
دلم تنگه لعنتی چرا یه زنگم نمیزنی
تو که میگفتی با من شادی قسم میخوردی که هرض نمیپری
دلم تنگه لعنتی حتی واسه جر و بحثامون
بیا تا پاک نشدن کنار ساحل ردپامون
میگذره غروب و میشکنه سوکوت
نخ به نخ دود میشه پشت هم سیگار
پنجره رو به دریا باز میکنه
خورشید طلوع من از شب بیدار
من با خاطرات با تو بودن غرقم
فکرت تو ذهنمو عکست تو قلبم
چشمای زیبا با پوستی مث مرمر
تو گوشم پره از صدای خندت
راستی عکستو نقاشی کردم
با مداد هفت رنگ تا اخر عمر
دست تو دست کنارت هستم
حتی اگه نیوفتم توی فال قهوت
جای خالیت حالمو بهم ریخته
بدجوری پاچیدم
خاطره هات از رو لبام خنده ها و چیدن