ایستا آدمستان تو که رفتی
Ista Adamestan To Ke Rafti
بعد از تو از چشم من خون میچکد
یاد تو این خانه را ویرانه کرد
طرح چشمان تو بغضم را شکست
بی تو قلبم پر شد از دنیای درد
خیره بر در مانده چشم خیس من
شب به شب تکرار تنهایی و غم
خسته ام از تلخی های رفتنت
بوی باران میدهد احساس من
تو که رفتی در خودم جا مانده ام
دم به دم مست و خرابم بی شراب
یاد تو میخانه حال من است
آرزویم بی تو شد نقشه بر آب
این به جز عشق تو رویایی نداشت
زندگی حالا برایم مردگیست
خوش خیالم انتظارت میکشم
بی تو بودن آخر سرخوردگیست
شوق دیدار تو مثل آرزوست
کی تمامی ندارد این کابوس بد
من که محتاج تو بودم رفتی و
درد تنهایی به قلبم بوسه زد
غرق در رویای بودن پیشتو
دلزده از دین و دنیا می شوم
با نگاهی خالی از آسایش
خاطراتت را به دریا میبرم
تو که رفتی در خودم جا ماندم
من بدم مست و خرابم بی شراب یاد تو میخانه
حال من است آرزویم بی تو شد نقش بر آب
دل به جز عشق تو رویای نداشت
زندگی حالا برایم مردگیست
خوش خیالم انتظارت میکشم
بی تو بودن آخر سرخوردگیست