ژوپین 3 صبح
Jupin 3 Sobh
میزدن چشمات حرف پلکات اشکه
نخواستم آخرش بدشه
چقد باورش سخته چقدر باورش سخته
بهت زنگ میزنم چت و مست توام فاورا فراموش کن
شعر اگه یه موقع رفتارم اگه
این حال بد و باتو فقط من دارم
اگر دوست داشتم ولی یهو رد دادم برو
میکشیدم دست رو موهات
میکردیم شب و روز دم پنجره زل میزدی
اشک رو گونت میشدی چفت تنم
رفتی گوشه اون تخت میخوندی زیر رو لب
ولی مهم نیست کجای عمرا همش
دستمالی میشی توهم یه جایی دخترم
هرجایی شهری دیگه نداره فرق شاید تو خودتو
با دوستات برنامه کردی دلم تنگه واسه اون روزا
که رفته واسه اون دختر کوچولو که داغون و مسته
واسه همه حرفهای آرومت
توتن مریضت که دارومه
همیشه آخرش فرق داشت همیشه دور بودن دست داشت
هیچ وقت باهام نبود حرفاش با همه فرق داشت
سه صبح رو گوشیم تکست تو
میگفتی اون جمع رو ولش کن
بره خوب کل شهر چرخیدیم گفتی
دودرم پدی ولی نمیتونم به هیچ وجه
بزارم بری میگذره چند ماهی هست
دور از تو نمیفهمم شب با کی ام جلو چشمم میای
تو هر جا میرم ندارمت کاش بشه خوابتو ببینم
یه بار تمومش کن تو یکی فاصله
رو منو صدام کن بهم بگو وایسا نرو
بمون تمومش کن این حال بدو
چون تو فکرم میاد هی خاطرتو
دعوا میشه صد دفعه تو خونه صدای عربده
تو گوشه خورد میشه هر دفعه غرورت
بیا بزن اینم اسلحه گلوله
بهم میگی حرفم دروغه ولی منو
دوست داری تو از تهِ ته وجودت