مجید اکبری قاصدک
Majid Akbari Ghasedak
قاصدک یهزحمتی برات دارم
گوش بده ببین چکار باهات دارم
قاصدک یه عقدهای تو دلمه
گفتنش به هر کسی مشکلمه
قاصدک گوش بده درد دلمو
تا شاید تو حل کنی مشکلمو
درد دل با تو برام دلنشینه
قاصدک زحمت من برات اینه
اگه با نسیم هنوز همسفری
سمت باغ اگر که پیغام میبری
اگه با گلا هنوز همنشینی
گل نرگس رو هنوزم میبینی
وقتی آروم میگیری کنار اون
اگه افتادی بهیاد حرفامون
حرفامو آروم آروم بهش بزن
بعد بیا هرچی که گفت بگو بهمن
برا من خوب میشه این رو بدونم
چی میگه وقتی براش شعر میخونم
شعر من با حرف دل یکی شده
این یکی قاصد اونیکی شده
پس بهش حرف دلو با شعر بگو
همشو، نکته بهنکته، مو به مو
اولش بهش بگو دلتنگشم
چشمبهراه چشمای قشنگشم
یاد اون مونس هر روز و شبم
روز و شب اسم قشنگش رو لبم
وقتی اسمشو رو لبهام میارم
تو دلم یه احساس خوبی دارم
اگه دیدی اخماشو تو هم نکرد!
اگه تاق ابروهاش رو خم نکرد!
پس اونوقت بهش بگو دوسش دارم
واسه دوست داشتنشم دلیل دارم
دلیلش اینه که دوستداشتنیه
هی میخوام نگم، ولی گفتنیه
خیلیا ندیده عاشقش شدن
پس ببین چی میکشه این دل من
قاصدک دوسش دارم یهعالمه
بهخدا هرچی بگم بازم کمه
اگه پانشد که از پیشت بره
پس اونوقت نوبت حرف آخره
قاصدکه هر حرفی رو نمیشه زد
ولی من میگم چه خوب باشه چه بد
قاصدک دیوونگی آئینمه
مجنونم، لیلیپرستی دینمه
قاصدک بهش بگو عاشقشم
نمدونی از عشق اون چی میکشم
واسه حرف آخرم سند دارم
رونوشتشم بخوای من میارم
سندم سوخته ولی معتبره
تازه رونوشتشم باهاش برابره
اون سندسوخته من قلب منه
که بهیاد اون تو سینم میزنه
مُهر روی سندم مِهر اونه
میدونم، خودش هم این رو میدونه
رونوشت اون سند چشم ترم
بذار از آخر قصه بگذرم