ماکیچی قانون
Makichi Ghanoon
امیدم را عوض کردی
جهانم را عوض کردی
نشانم دادی که اینجا
محو رقم خوردن ما نیست
برایم بودن باتو
شبیه این جهانم نیست
برایم آنقدر خوب است
شبیه هیچ مثلی نیست
ثابت میکنم آخر
همه روز و همه لحظه
که میشه واقعی دوست داشت
اصلا هیچ مشکلی نیست
چنان از بودنت شادم
چنان از بودنت مستم
که حتی جسم و جانم هم
مقدور به تصور نیست
حقیقت داره عشق زیباست
حقیقت داره اینجایی
برایم این وجود کافیست
برایم هیچ ابهام نیست
دلیل این همه شورم
فقط جبران خوبی هاست
یک مدتی میشه فهمیدم
رسیدن اتفاقی نیست
روم زین پس جهانم
را کنم سرسبز با این فکر
جهان سرتاسری عشق است
تصور کردنش سخت نیست
زمانی که گذشت خوش رفت
اکنون است که میفهمم
همین لحظه باید خوش بود
به فردا اعتباری نیست
شناسه نامه من را
به دل خواهم ننوشتند
نمی دانم چرا گاهی
به تقدیر اعتقادی نیست
صدا می آید از هردم
نوای زندگی دارد
نوای رویش گلها
که راهی مثل این سبز نیست
ضوابط را رها کردم
ضوابط ساخته دل نیست
باید خود را رهاسازی
که در هیچ عشقی قانون نیست
ظرافت بایدم هر شب
ظرافت های جانانه
نشانت میدهم آخر
برایت بهتر از من نیست
عواطف را لگد کردم
به آن دید رئال گفتن
هنوزم باور من نیست
آدم بی خود که آدم نیست
غلط گفتند همه خوبان
که باید با سیاست بود
بدان در کار خیرت هیچ
حاجت استخاره نیست
فقط دلگرم باید بود
باید آسودگی آموخت
اگرنه هرکسی داند
جهان ما کم از غم نیست
کلامی تازه باید گفت
حروفی نو باید ساخت
برای مردمانم این همه
بی مهری ها بس نیست
گرم با خود بفرمایند
که این مجنون و دیوانه است
مهم نیست چون پس ذهنم
همین دیوانگی عشق است
وکالت دارم از روحت
که سر مستت کنم هر آن
همان روزهایی که گاهی
همش روی روالت نیست
همه سعی و تلاش من
نشانه کردن عشق است
ولی ای داد و ای بیداد
حروف و وزن کافی نیست
ولی ای داد و ای بیداد
ولی ای داد و ای بیداد
ولی ای داد و ای بیداد
حروف و وزن کافی نیست