مهدی احمدوند تعبیر
Mehdi Ahmadvand Tabir
عشق میره یه جایی تو دلت
نمیکنه ولت
میشه همه مشکلت
تا نرسیدش –
تب و ضربان بالا
با تو بده سال ها
کجا بودی تو تا حالا
خوش اومدی عشق
انقدر که من رو از عشق این روز ها ترسوندن
دلم رو کندن از جاش و بر نگردوندن
تا دیدمت تا دیدمت دنیا تغییر کرد
تو اومدی و عشقت رویام و تغییر کرد
چرا بستی در قلبت رو در رو باز کن
تا پشت در خشکم زد به من خب یه نیم نگاه کن
یه نیم نگاه کن آتیش به پا کن توو شب های قلبم
به دوریت عادت نداره قلبم یه خط صافه
یه خط صافه بی تو نوار قلبم
آجر های جلو در خونه دلم رو شکستی
تهش همه ولم میکنن و میرن و تو هستی
من به همه آدم های دورم جز تو شک دارم
کنار من باش تا آخر همین یه شرط رو دارم
یالا بدو بیا کنار من و جایی نرو بدون مهربون من
من بدون تو انقدر دلم تنگه
کی به سینش زد جز من انقدر سنگت رو
دلم تنگه تو ، دلم تنگه تو
چرا بستی در قلبت رو در رو باز کن
تا پشت در خشکم زد به من خب یه نیم نگاه کن
یه نیم نگاه کن آتیش به پا کن توو شب های قلبم
به دوریت عادت نداره قلبم یه خط صافه
یه خط صافه بی تو نوار قلبم
یالا در رو باز کن من پشت در خشکم زد
به من خب یه نیم نگاه کن
یه نیم نگاه کن آتیش به پا کن توو شب های قلبم
به دوریت عادت نداره قلبم یه خط صافه
یه خط صافه بی تو نوار قلبم