مهدی فلکی آرزوهای محال
Mehdi Falaki Arezohaye Mahal
تو اتاقه ساده ی من پر از رد و نشونیت
لحظه لحظه در عذابه خاطراته مهربونیت
عاشقونه سر سپردم سوی قبله گاه چشمات
قلبی که داده بودم تو شکستی زیره پاهات
این دله ساده و تنها هنوزم چشم انتظاره
تا ابد از درده دوریت دیگه طاقت نمیاره
دوست دارم برگردی اما میدونم خواب و خیاله
تورو داشتن توی قلبم آرزوهای محاله
یادته روزای شیرین آرزو کردی
الهی تا ابد باهم بمونیم
صدای خندهامون توی آسمون میپیچید
روی غصه رو نمیدید
اما اومده جدایی آخ که دنیا بی وفایی
ارزوهای دوتایی رفته بر بد باد تو کجایی
دله من مونده به یادت یاده اون برق نگاهت
غصه داره دله تنهام آرزوها رفته بر باد
ساز تو تاره دلم بود زدی تارمو شکستی
واسه داغون شدن ما تیشه میزدی دو دستی
با همون قلبه سیاهت زدی قلبمو شکستی
قلب من خورشید من بود قلبه تو تاریک و سمی
این دله ساده و تنها هنوزم چشم انتظاره
تا ابد از درده دوریت دیگه طاقت نمیاره
دوست دارم برگردی اما میدونم
خواب و خیاله تورو داشتن توی قلبم آرزوهای محاله