مهران آتش قدم میزنی زیر بارون
Mehran Atash Ghadam Mizani Zire Baroon
دیگه رفته از فکر تو عاشقی میتونی لباسای نو تن کنی
به تنهایی میتونی با رفتنت همه شهر و با عشق دشمن کنی
نگاه میکنی بی تفاوت به شهر داری از ته دل نفس میکشی
مسیرت خیابون تنهایی از احساس دلشوره دست میکشی
قدم میزنی زیر بارون ولی نمیذاره چترت دیگه خیس شی
ندیده کسی چشم تو تر بشه یا دلتنگ اون که دیگه نیست شی
قدم میزنی زیر بارون ولی نمیذاره چترت دیگه خیس شی
ندیده کسی چشم تو تر بشه یا دلتنگ اون که دیگه نیست شی
قراره سر ساعت هفت و ربع نشستی توی کافه ی سوت و کور
یه قهوه به تلخی روزای بد که انداختی تقویمشو دیگه دور
تو چند وقته که با خودت خوبی و همین حال خوبت تماشاییه
یه وقتایی از دلخوشی کنده شو ببینی که دنیا عجب جاییه
قدم میزنی زیر بارون ولی نمیذاره چترت دیگه خیس شی
ندیده کسی چشم تو تر بشه یا دلتنگ اون که دیگه نیست شی
قدم میزنی زیر بارون ولی نمیذاره چترت دیگه خیس شی
ندیده کسی چشم تو تر بشه یا دلتنگ اون که دیگه نیست شی