میلاد درخشانی خلوت شب
Milad Derakhshani Khalvate Shab
در خلوت شب در پرسه هایم
بی تو چه سرد است حال و هوایم
اینجا کنارم جای تو خالی
سر میکنم با دیوانه حالی
خاموش و سردم چون شمع در باد
لب بسته ام بر یک سینه فریاد
هی پرسه پرسه هی بغض و بارون
از من چه مانده جانی پریشون
یادت چه ها کرد با این دل من
سخت است بی تو در خود شکستن
بسته نفس را بغض گلویم
تنهایی ام را با که بگویم
یادت چه ها کرد با این دل من
سخت است بی تو در خود شکستن
بسته نفس را بغض گلویم
تنهایی ام را با که بگویم
با که بگویم
هر لحظه بی تو من بیقرارم
غافل ز خویشم بر تو دچارم
بی من کجایی ای رفته از دست
بر خاطراتت باران گرفته است
خو کرده ام با دلواپسی ها با درد عشقت
با بی کسی ها با بی کسی ها
لبریز دردم با حال زارم جز سایه ی خود
هم ره ندارم هم ره ندارم
یادت چه ها کرد با این دل من
سخت است بی تو در خود شکستن
بسته نفس را بغض گلویم
تنهایی ام را با که بگویم
یادت چه ها کرد با این دل من
سخت است بی تو در خود شکستن
بسته نفس را بغض گلویم
تنهایی ام را با که بگویم
با که بگویم