محمد یاوری غزل
ترانه: ماجد مدانلو
Mohammad Yavari Ghazal
Lyric: Majed Modanloo
غزلی گفتم و رو کرد و غزل گفت به من
باز دیگر چه شده باز چرا غمگینی
پشت پستوی خیال از دل من چشم مبند
که مرا عاشق چشم های خودت میبینی
به صدایی که در این رود بلند است بخوان
تو به ارامش این رود مرا تسکینی
دل تو سبز تر از ریشه این جنگل سبز
تو چرا غنچه پژمرده ازم میچینی
باز با این همه من هر چی بگویم اینم
باز با این همه من هر چی بگویم اینی
باز با این همه من هر چی بگویم اینم
باز با این همه من هر چی بگویم اینی
به حصاری که در عاشق شدنت بود قسم
تو به هر قصه ی عشق از دل من بدبینی
زندگی رفت تمامت بلند شو برپا
تو در این نقطه خاموش چرا میشینی
باز با این همه من هر چی بگویم اینم
باز با این همه من هر چی بگویم اینی
باز با این همه من هر چی بگویم اینم
باز با این همه من هر چی بگویم اینی
باز با این همه من هر چی بگویم اینم
باز با این همه من هر چی بگویم اینی
باز با این همه من هر چی بگویم اینم
باز با این همه من هر چی بگویم اینی