پرهام سزار دور
Parham Sezar Door
تنهایی یعنی دوتا سیم توی گوشت
یه شبه بشه زندگی یه کوله روی دوشت
یه سیگار رو لب تو و یه کلاه روی سرت
یه مسیر بی انتها یه جاده روبروته
خستم ، از این نگاه بدبین فکرای سطحی
از این نگاه منفی از اینکه مرگ خوبا برنامه تفریحه
وقتی که شادی واسه منه جوون تعطیله
بد ِ هوای آفتابی رو ابری ببینی
یا کسی سراغی نگیره وقتی که میری
من با مغز رد دادم با ترس دست دادم
همون روزایی که انگیزه پر زد با من
تقصیر من نیست اگه حرف پای کارمه
یا یجوری همیشه فرق دارم با همه
خوبی میکنی ولی بدی میبینی و
بازم تنها میمونی تو با برگای کاغذت
هی داری واقعیتو هر روز میکنی همش انکار
هرچی میری جلوتر میبینی همه درا بستست انگار
هی با اینکه دوروبرت اگه هرجا باشی شده حرف از اجبار
ولی بده ادامه راهتو دائم با اینکه خستست پلکات
دور شده بودمو از خودمو همه چی
گُم بودم تو تاریکی و پرت شدم رو لبه تیغ
یه مرد که غرق شده تو رویای خودش
اینه دنیای تو شدی استاد خودت
خدا بزرگه پشتمه هنوزم
تو بدترین مسیرا پشت سر من اومد
فهمیدم اینو که عوض شدم
از وقتی با دیدن برف دیگه ذوق زده نشدم
نموندم منتظر نوبتم
انقده حرف دارم تموم نمیشه جوهرم اصلا”
چشامون بستست مغزامون توی یه خاک گیره
دنیا بی رحمه نوکش عینه مداد تیزه
دنیای الان شدن انسانا کور
وقتی فرشته ها بد میشن شیطانا خوب
مثه من خودتو پیدا کن و یه نفس بکش
دیگه نگو اومدن تو یه اشتباه بود
هی داری واقعیتو هر روز میکنی همش انکار
هرچی میری جلوتر میبینی همه درا بستست انگار
هی با اینکه دوروبرت اگه هرجا باشی شده حرف از اجبار
ولی بده ادامه راهتو دائم با اینکه خستست پلکات