پدرام آزاد لیلای من کو
Pedram Azad Leilaye Man Koo (Ft Merzhak)
من به دنیای خودم یک شبه مدیون شدم
اون برات ساخته شد منم که ویرون شدم
تو که لیلا نبودی من چرا مجنون شدم
کو لیلای منو کو
کوله ی خاطراتت سنگینه میدونم
من پای رویاهامون تا ابد میمونم
همه ی شهرو میگردم بلند بلند میخونم
کو لیلای منو کو
بغض امونمو بریده اما باید مرد باشم
چند نفرو نابود کنم که مثل تو سرد باشم
همه دیدن خودم نخواستم اونی که بد کرد باشم
حق من این نبود اسیر این درد باشم
از امروز به فردا راه من جداست
دیگه مهم نیست لیلای من کجاست
رد شدیم تو برف و بارون تو ابر و باد
از خاطرات خوب و بد که امروز تلخه هر دوتاش
مثل پرگار دور خودت گشتی
خودت اومدی خودت رفتی
به همه گفتی الکی شده بدبین
نگفتی که دورت زیاده فردین
تو مرام تو محبت نیست
فکر منم از سرت میپره بعد دو پیک تلخی
ما رو بگو چقدر رو تو فکر کردیم
هر کی رو میدیدم تو دلم میگفتم تو بهتری
ولی تو هیچ موقع نفهمیدی چی تو دل منه
هیچ موقع نفهمیدی چی تو سر من بود
همیشه به شادی و لبت خندون
خدافظ لیلای من میبوسمت از دور
بغض امونمو بریده اما باید مرد باشم
چند نفرو نابود کنم که مثل تو سرد باشم
همه دیدن خودم نخواستم اونی که بد کرد باشم
حق من این نبود اسیر این درد باشم
این نظام روزگاره یعنی این روزگاره
خان دایی نزنی میزننت
خیال میکنی چی میشه خان دایی
فکر میکنی کسی از مردن ما ناراحت میشه
نه ننه
سه دفعه که افتاب بیوفته سر اون
دیوار و سه دفعه هم که اذان مغربو بگن
همه یادشون میره ما چی بودیم و واسه چی مردیم
همینطور که ما یادمون رفته