پویا بیاتی مرگ
ترانه: حضرت مولانا
Pouya Bayati Marg
Lyric: Mowlana
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
برای من تو مگری و مگو دریغ
دریغ به دام دیو در افتی دریغ آن باشد
جنازه ام چو ببینی مگو فراق
فراق مرا وصالو ملاقات آن زمان باشد
مرا به گور سپاری مگو وداع
وداع که گور پرده ی جمعیت جنان باشد
فرو شدن چو بدیدی بر آمدن
بنگر غروب شمسو قمر را چرا زبان باشد
تو را غروب نماید ولی طلوع بود
لحد چو حبس نماید خلاص جان باشد
کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست
چرا به دانه ی انسانت این گمان باشد
کدام دلو فرو رفتو پر برون نامد ز چاه
یوسف جان را چرا فغان باشد
دهان چو بستی از این سوی آن طرف
بگشا
که های هوی تو در جو لامکان باشد
تو را چنین بنماید که من به خاک شدم
به زیر پای من نیز هفت آسمان باشد