رسا و پدی فراموشی
Rasa Faramooshi (Ft Pedi)
رد کردمو سرم پايين
سِر نشد زدم ليدوكايين
ديگه فك كنم بى حسابيــــم
تا جايى كه جا داشت داديم ما اضافى
سوختيم بازم پاش
ولى دهنه نچرخيد كه بكنيم فاش
لقلقه ی زبونمون بودش اى كاش
چیزی اگه کاشت، میشد برداشت
به گله ى روحم گــــرگ زد
لاشخورا ميشن زود جمع
فكرشم نکن دور شن
رو متاعم ميـــــدم زود رد
سوختمو سوختمو سوختمو سوختم
تنهایی وصله پینه کردم و دوختم
من حتی سایمم دنبالم ندویید
که بخوام خوش کنم دلمو به یه خوشی
نه اصن لفظشم نیا که نمیتونی
پاس بده به زمان و بسپر به فراموشی
نه نبود اثری نه نبود خبری
از کسی که بشینه پیشم دلو بدم بغلی
نمیشه نبری نه حالو رمقی
یه روز جلو میرم دو سه روزی عقبی
تموم خاطراتم تو خاطره دفن
گوشه کناره سایه ها تو آسمونا پر زدم (نرفتم عقب)
بگو خوشی دلشو میده به ما سیری چند اصن
هنوزم پی هدفامو دل راهو
میشکافم میزارم رو سرم یه کلاه کابوی
خطرو میخرم و نمیدم به کسی آتو
یه صدا همش تو گوشم میگفت دوباره پاشو هیی
وقتشه بزنیم به رویامون چنگ
بعد اینکه کلی خوردیم از این زمونه چک
روزا شب شد و پیر شدیم رفته رفته
بگو چی میشه بهم آخر این قصه تهش
من حتی سایمم دنبالم ندویید
که بخوام خوش کنم دلمو به یه خوشی
نه اصن لفظشم نیا که نمیتونی
پاس بده به زمان و بسپر به فراموشی
سخت وقتی تلخ مزهام
چندساله از روی زمینم رختو بستم
یه شبایی بارید گوله اشک
کشیدم ضامن قلمو تا روزه شه شب
قصهها شدن پر داستان
هرچی ضربه خوردیم بودش کار آشنا
آسمونم میشد ابری تر
اما اینا میسازه ازت یه سنگی سخت
به خودم گفتم دست به مهره بازیم میشه
تا توو این راند بشم تک ستاره
تو تاستو بریز بالاسری به وقتش جفت شیشو
وقتی حواست نی واست میاره
خودمو سر دادم روی شرایط منفی کونلق سختی
سر خردم خیلی بداهه
نفهمیدم چی گذشت بهم که زاییده شد
حسی به اسم قدرت اراده