رضا قویدل خاک و پرواز
Reza Ghavidel Khak Va Parvaz
بزار این مادرا اروم بگیرن
بزار خاک پر از خونو ببوسن
به جای صورتای بچه هاشون
بزار پیراهناشونو ببوسن
نشستن تو هوای سنگراشون
واسه یک لحظه جاشونو بگیرن
تمام سوی چشماشونو میدن
لباس یوسفاشونو بگیرن
یه مرزی هست بین خاک و پرواز
همونجا که میتونی رها شی
واسه حس یه چیزایی تو دنیا
فقط باید لب اون مرز باشی
یه مرزی هست بین خاک وپرواز
همونجایی که میتونی رها شی
واسه حس یه چیزایی تو دنیا
فقط باید لب اون مرز باشی
اخه این مادرا میراث دار ترکش و کابوس ودردن
تمام عمر مردن تا بفهمن کجا این بچه هارو خاک کردن
تو قلب بچه هاشون هیچ چیز نیست
به غیر از ترکشو خمپاره ای نیست
یه وقتایی واسه پرواز کردن
به غیر از تیر خوردن چاره ای نیست
یه مرزی هست بین خاک وپرواز
همونجایی که میتونی رها شی
واسه حس یه چیزایی تو دنیا
فقط باید لب اون مرز باشی
یه مرزی هست بین خاک وپرواز
همونجایی که میتونی رها شی
واسه حس یه چیزایی تو دنیا
فقط باید لب اون مرز باشی
فقط باید لب اون مرز باشی
فقط باید لب اون مرز باشی