رضا یزدانی به دلم برس
Reza Yazdani Be Dadam Beres
ساعتا رو به عقب برگردون
اگه فرصتی هنوزم مونده
بگو تو گذشته چی می بینی
که از آینده تورو ترسونده
ساعتا رو به عقب برگردون
او همه خاطره رو پیدا کن
پشت این همه شبِ تکراری
یه جهانِ تازه رو من، وا کن
من هنوز زخمیِ خاطره ام
جز تو هیچکس رو دلم، مرهم نیست
اسمتو صدا زدم، وقتی که
حتی اسمِ خودمم، یادم نیست
همه امیدمی این روزا
که نجاتم بدی از این زندون
تو فقط اگه بخوای میتونی
ساعتا رو، به عقب برگردون
نمیشه زمین خورد و گریه نکرد
به دادم برس، بهترین نارفیق
هنوزم به دستای تو قانعم
هنوزم عاشقم با یه زخم عمیق
تو این روزهای سیاه و کسل
دلم خیسه از حسِ بارون شدن
تورو جونِ هرکی که بش مومنی
فقط امشبُ حرف رفتن نزن
تو این روزهای سیاه و کسل
دلم خیسه از حسِ بارون شدن
تورو جونِ هرکی که بش مومنی
فقط امشبُ فقط امشبُ فقط امشبُ...
حرفِ رفتن نزن...
تو این روزهای سیاه و مریض
فقط یکمی چای واسه من بریز
تو این روزهای سیاه و مریض
فقط یکمی چای واسه من بریز
تو این روزهای سیاه و مریض
فقط یکمی چای...
میدونم همیشه بدهکارتم
میدونی نمیشه فراموش کرد
من از بس که تو خوابتم، زخمی ام
نمیشه که کابوسمُ گوش کرد
نمیشه که این وحشتُ دوره کرد
نباشی نمونی نخندی، بری
یه عمری جنونُ تحمل کنم
به دیوونگیم دل نبندی، بری...
تو سیگارُ خاموش کن تا بگم
چطور میشه با گریه هم دود شد
چطور میشه با خنده هم زخم خورد
چطور میشه با عشق، نابود شد
شبایی که میترسم از پلکهام
همیشه هوا خیس و بارونیه
یه زن با جنونش به من یاد داد
که عاشق شدن، که عاشق شدن، که عاشق شدن...
قبلِ ویرونیه...
تو این روزهای سیاه و مریض
فقط یکمی چای واسه من بریز
تو این روزهای سیاه و مریض
فقط یکمی چای واسه من بریز
تو این روزهای سیاه و مریض
فقط یکمی چای واسه من بریز