سلیزاد سارق ونگوگ
Salizad Sareghe Van Gogh
چقدر دوری از نگاه من
نشسته رو تنم غبار غم
اگه بخواد بباره برف
میشم روی سرت دوباره چتر
یادته شبای سرد
دستامون گره تو دستای هم
بدون تو آخه کجا برم
د آخه لعنتی صدام بزن
صدام بزن
دوباره صدام بزن
صدام بزن
د آخه لعنتی صدام
نمیدونی چقدر درد داره دوریت
فاصلمون شده صد سال نوری
تو شبای تاریک من
همیشه اون مهتابه بودی
میخواستی منو رو ابرا بشونی
حالا خاطرات تو میزنه فواره رو بیت
رو تنم مونده دردا یه جوری
انگار هانیبال بودم و توسردار رومی
دستمه باتل الکل
بش میگم یه کم از این خاطره کم کن
همیشه عاشق چشمات بودم
همونا آخرش قاتل من شد
میگم دوباره قلبتو بدش من
بگو،نداره قابلتم خب
تا من به تو بگم یه اثر هنری
توام بهم بگی سارق ون گوگ
چقدر دوری از نگاه من
نشسته رو تنم غبار غم
اگه بخواد بباره برف
میشم روی سرت دوباره چتر
یادته شبای سرد
دستامون گره تو دستای هم
بدون تو آخه کجا برم
د آخه لعنتی صدام بزن
صدام بزن
دوباره صدام بزن
صدام بزن
د آخه لعنتی صدام