شهریار ابراهیمی شعر تنهایی
Shahriyar Ebrahimi Shereh Tanhaei
توی شهر عاشقی کسی سراغم نیومد
توی خلوت دلم کسی به دادم نیومد
هر چی دست و پا زدم تو این مرداب بی کسی
هر چی من صدا زدم کسی به دادم نرسید
دیگه باید بدونم دارم که تنها می مونم
باید تا لحظه آخر شعر تنهایی بخونم
دیگه باید بدونم دارم که تنها می مونم
باید تا لحظه آخر شعر تنهایی بخونم
دل من خسته شده از این تک و تنهایی
ای خدا کاری بکن ندارم هیچ پناهی
دیگه راهی ندارم جز اینکه باورم بشه
هیچ کسی هم نمیخواد دلدار و یاورم بشه
دیگه باید بدونم دارم که تنها می مونم
باید تا لحظه آخر شعر تنهایی بخونم
دیگه باید بدونم دارم که تنها می مونم
باید تا لحظه آخر شعر تنهایی بخونم
دل من پر از درده کسی اونو نمیدونه
آهنگم پر از غمه مثل اشکام روی گونه
دل من پر از درده کسی اونو نمیدونه
آهنگم پر از غمه مثل اشکام روی گونه
هیچ کسی هم نیومد سراغ این دل دیوونه
هیچ کسی نگاه نکرد به این عاشق که میخونه
دیگه باید بدونم دارم که تنها می مونم
باید تا لحظه آخر شعر تنهایی بخونم
دیگه باید بدونم دارم که تنها می مونم
باید تا لحظه آخر شعر تنهایی بخونم