شاروم آخرین جا
Sharom Akharin Ja
آخرین جای جهان ما همینجاست
همین جا که بهای زندگی خونه
... وقتی دنیا بوی باروت و جنون میده
جز غریزه حسی از آدم نمیمونه
آخرین جای جهان ما همینجاست
کنار هم اسیریم توی تنهایی
همینجا که خدا چشمهاش رو می بنده
میگه انگار امیدی نیست به فردایی
دیگه اینجا رفیق و آشنایی نیست
حقیقت ها تو زندون ها به زنجیرن
کسی از حالمون چیزی نمی پرسه
همه از سایه ی همدیگه در میرن
درود بر حیوان و شرف پاکش
که می ارزد به هزار آدم امروزی..
بسسه...
بازم بغضمو خوردمو کینه کردم
همه بدبختیها مارو دوره کردن
سردن ..قلبامون تو این زندگی
مردن رویاها توی خواب بچگی
چرا ساکت شدی تو این ظلم و سختی؟!
یکی حال میکنه , بقیه توی قحطی...
ولی من ..نمیخوام ساکت بشینم.
اسم مردُ فقط توی تاریخ ببینم.
رحمی دیگه توی دنیامون نیست.
امیدی برای فردامون نیست.
اگه جلومون پر پر بشه یکی.
رد میشیم انگار هم نوعمون نیست.
لبخندی رو لبهامون نیست.
عشق و غیرت رو تختامون نیست....
اگه حرفام دلخورت کرد...درکم کن
نوری تو دنیام نیست......
حس رویاییه ما درگیر کابوسه
دیگه نسلی از "آدم" توی دنیا نیست
تو این برزخ پی یک ناجی می گردیم
پس این ناجی کجاست.این عین بی رحمیست