شایان شاهی فریاد بزن
Shayan Shahi Faryad Bezan
هر بار صبح پا ميشم ميره دستم لا ريشم
تا ميام كه حالي شم فكرا ميشن پاپيچم
چرا هيچي بهم حال نميده
راه واسه رفتن فال نميده
ميگذره هرجوري پا ك ميده
امروز اومد اونم داره ميره
ولي خب داغ ديگه
هر روز به خودشم داره ميگه
باشه واسه فردا
ولي بدون فردا جديد دردا ميتوني وردار
همينو درجا كه جديدا مردهم گيرهو بد حال
زندگي جدي بيخود سركار
زندگي يك بار همشو ور دار
هرچي ديدم بهت ميكم صد بار
بهت ميگم سركار
كه پول قدرت دنياست نه رگبار
از افكار ما هم نيست در كار
يعني ار صفر به صفر اين پرگار.
كراس
پس فرياد بزن اگه پر كمي
فرديا رويات ديدي خميد
وردار اين روح پليد كه ميگه راه نيست
وايسا و باز ايست ،كه توش فردايي باز نيست.
ورس دو
شده باشي از زنو مرد سرد؟
شده مبشي از كمو تنگ مرد؟
شدي؟باشه ،پس بيشتر ميگم
بهت از فصلي سرد تر
اريا هستم نسل برتر
در ريا كردن صدر جول
داشتيمو داشت كرد ،خمو كم كرد
بهم تاريخ گفت كي كئ رحم كرد !
هركي گفت اره ،خود فروخته بود
از حرص جمع كرد،از يه طرف
اين ارومه برد اون احمقه هر روز فكر جمع كرد ،از سره سفرم
تا كه اخرش دونه گند كرد
نون پز نونُ كم كرد
از فقر و گشنگي دختر مرد شد
خونه ترك كرد و تنو گرم كرد.
واسه منم انگار, چوب زير پلكه
تو جهنم پي چشمه و بركه
ولي اين جهنم پر سبز كه فيكه
واقعي بهت ميكم زرد فصلش
اون دونه نبود ادم در كشت
فقط جهت ميداد به هدف بزرش
رسيد ,يه روز كه ارزو كردش
حرف ميزنه از اون خاطره از عشق
فكا رو كف ميره سيبلا چرخش
حق ميدم تو هم نكني دركش
وقتي يه ملت همينه وضعش
سبيل كلفت كنه
بشين قلو كنه
سكانسو پر كنه
بگذره چه كنه.