شروین حاجی پور چمدون
Shervin Hajipour Chamedon
تا میکنم لباساتو
میزارم تو چمدونت
لاشون چن تا تیکه کاغذ،نامست!
بخونشون وقتی رفتی خونه
میخوام هر جا باشی خوب باشی
بدونی آخرش منو داری
گذاشتم لای نامه هات پس
چند تا عکس یادگاری
«میدونم که حالت نیس خوب الان
میدونم که شاید برم من زود از یاد
میدونم که میخوای باشی دور امّا
اونو دور ننداز اونو دور ننداز»:
دم ایستگاه وایسادم
زُل زدم به خطای راه آهن
میگی داره میشه دیر با دست
نشون میدی ساعت
ولی من بازم نمیکنم باورش، که اینه آخرش
هنوز توی رویام آخه تورو دارمت
با همه بدیات میخوامت تا آخرش
میخوام تورو تا آخرش
(پس)تا میکنم لباساتو
میزارم تو چمدونت
لاشون چند تا تیکه کاغذ
بخونشون وقتی رفتی خونه
میخوام هر جا باشی خوب باشی
بدونی آخرش منو داری
گذاشتم لای نامه هات پس
چند تا عکس یادگاری
میدونم که حالت نیس خوب الان
میدونم که من شاید برم زود از یاد
میدونم که میخوای باشی دور اما
اونو دور ننداز اونو دور ننداز