سینا آبگون و هوداد فراموش شدگان
تنظیم: سجاد مهدوی
Sina Abgoun Faramosh Shodegan (Ft Hodad)
Arrangement: Sajad Mahdavi
سرخ صورتم یه عمره خب ولی بزن یه سیلی
می دونم خراب حالم اما خوب با چه دلیلی
بس که زندگی نکردم واسه من مردن دیگه دیره
خیلی وقته من که مردم جسم خستم رو زمینه
پر از زخم غرورم اما ساکت و صبورم
اخه من خدا رو دارم تو اتاق سوت کورم
نه نفس مونده نه بالی نه دیگه جای سوالی
دلمون خوش بوده گاهی توی دنیای خیالی
نه نفس مونده نه بالی نه رمق مونده نه حالی
پدرم جونشو می زاشت وسط سفره خالی
یکی بود یکی نبود غیر از خدا واقعا هیچ کس نبود
وقتی فرش مون خاک و سقفمون اسمون کبود
یکی بود ولی هیچکس نبود
اینجا بازار سلفی گرفتن خیلی داغه
ما که هیچی شترامونم موندن بی نابه
باسه سهام عدالت برم پی راست هویت
من شناسنامه ندارم فراموش شده ملیت
از کدوم ژنی که نداریم با هم حاصل خیت
درد ما فراش ناهی فارغ از هر چی جنسیت
ممنون از مردم ولی این کمکا درد
اون مسئولی که از دردام می گزره
من هم وطنتم مال همین خاکم ببین
دستم به جایی بند نیست حقمو بدین
سقف بالا سر خواستن توقع زیادی
این حداقل درخواست یه ایرانی
به خدا ما هم سهمی از این خاک داریم
ما هم باسه این خاک یه روزی شهید دادیم
عیبی نداره این روزا می گزره میره
به خدا دل ما از هر چی تظاهر سیره
از این که فراموشم کردی دردم میگیره
عاقبت اه مظلوم گردن میگیره
خلاصه یکی بود یکی نبود به
خدا غیر از خدا هیچکس نبود
تو تموم خاطراتم رد پای درد و دیدم
توی روز مدگیمو صحنه ی نبرد و دیدم
نرسیدن و دویدن زندگی همش همین بود
سهم ما برای روزی حسرت یه رو روی زمین بود
هر چی هست و نیست امروز از دعای مادرم بود
اگه زندمو رسیدم چون خدا تو باورم بود
کاش یه شب فقط یه شب بچه هاتو
سر بزارن روی این ریگا تو بیابون
اون روز حال الان منو درک می کنین
پیل امنیت و اون روز ترک می کنین
ببین اون میزا به هیچکس وفا نکرده
نماینده من تو مجلس از من دفاع نکرده
وگرنه این سهم من از ایران نیست
جای سردار بی دست کرمان خالیست
این خاک جوون با غیرت کم نداره
باسه مردم محروم محاله کم بزاره
همونا که یه روزی تو سوریه جنگیدن
واسه ابادانی این خاکا مروز جون میدن
ما منتظره حال و هوای دهه شصتیم
چشم امید از مسئولین پیر بستیم
رجایی یا پوتین ناشو سفت کردن
اونا مردای روزای پر از دردن
به پایان این درد چیزی نمونده
یکی میاد کمک مردم درد مونده
یکی میاد یکی میاد یکی میاد
نه نفس مونده نه بالی نه دیگه جای سوالی
دلمون خوش بوده گاهی توی دنیای خیالی
نه نفس مونده نه بالی نه رمق مونده نه حالی
پدرم جونشو می زاشت وسط سفره خالی